سرگشتگی

غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد

سرگشتگی

غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

خدایا مرا به ابتزال واژه ها دچار نکن. واژه چیز خطرناکی است. واژه ی لوث شده، همه چیز را تقلیل می دهد. حقیقت فکر و احساس را به زیر پا می افکند. واژه ی مبتزلِ عادت شده، کفر دارد. حق را می پوشاند. پناه می برم به تو از شر آن.

  • حنانه ــ

هوالعزیز

امروز در میان آشفتگی، درست همان زمان که می گفتم: خدایا چرا همه چیز تا این حد پیچیده است؟! خدایا چه کسی جز تو می فهمد که چقدر حال همه ما پیچیده است؟، به ذهنم رسید که در منظر خدا هیچ چیز پیچیده نیست. همه چیز در بسیط ترین حالت است. این ماییم که حقایق را نمی فهمیم و در دام پیچیدگی می افتیم. در همین احوال بودم که مصرعی از مولوی خواندم؛ با من صنما دل یکدله کن...

 انگار این مصرع که از ناکجا آباد ذهن آمد و پریشان حالی ام را زدود، خطابی به صنم واره‌ی «من» بود، از جانب او. و من مانده ام که از صنمِ خویش بودن تا دل را با او یکدله کردن، به قرینه ی مصراع بعدی، عجب راهِ صعبِ دلخواهی است..

ولی خب، ما را چه به این تفاسیر عرفانی!

#هذیانات

  • حنانه ــ

یا نور کل نور

 

امشب هزار و یک شباهت با شمع شمردم. مخرج مشترک تمامشان سوختن بود. یا بهتر بگویم؛ ذره ذره آب شدن. 

 

  • حنانه ــ